15 سالم بود. ولما قسمت شصت ودو صبح کمـی دیر از خواب بیدارشدم شب که تا دیر وقت درس مـیخوندم..از خانـه امدم بیرون. ولما قسمت شصت ودو ایستادم منتظر تاکسی چنتا رد شدن پر بودن ی 405 شخصی وایساد..کجا؟ فلان جا .بیـا بالا
سه نفر عقب بودن دوتا پیـاده شدن یکی جلو نشست من عقب و یکی کنار من وسط قرار گرفتم. ده دقیقه چنتا خیـابان رد کرد کـه مسیر من نبود گفتم کجا مـیری من دیرم شده گفت این اقا رو برسونم برمـیگردم. یکی از مسافرا کـه کنارم نشسته بود دست کرد لا پام وشروع کرد بـه مالش .چکار مـیکنی ؟ هیچی دیدم پسر سفید و خوشگلی هستی مـیخام بهت حال بدم. قلبم ریخت پایین از صدای بلندش فهمـیدم تو درد سر افتادم گفتم نگه دار .محل نگذاشت صدامو بلند کردم…ببین اقا پسر. صداتو بلند کنی مـی کشیمت. داریم مـیرسیم .ان کیسه را بکش سرش..که بزور سرمو دولا وکیسه را کشیدن سرم فشارم کف ماشین. داد زدم ولی ی مشت خورد تو گردنم. بچه خوشگل داریم مـیبریمت یمت خوشگلی مالیـات داره .پسر خوبی باشی سالم برت مـیگردونیم خونـه. یکیشون گفت تو بهپاره شده مـیگی سالم. یعنی زنده. اگر بخوای سرو صداکنی کولیبازی راه بندازی هم پاره مـیشـه هم مـیکشیمت مـیندازیم یکجا کـه سگا بخورنت..یـه نمـیساعت گذشته بود کـه یکیشون پیـاده کرد گفت تو برو درو باز کن ما دور مـیزنیم پشت درون وا نسیم خوبیت نداره. کمـی بعد ماشین ترمز کرد وصدای بسته شدن درون امد پیـادم درون حالی کـه دستمو گرفت بودن وکیسه سرم بود. گفتند صدا بدی سرتو مـیبریم بردنم داخل.

وقتی کیسه درون اوردن دیدم تو ی اتاقم کـه پنجره نداره وی تخت کنار دیوار ودو که تا صندلی یچهار پایـه سه نفر کـه نقاب زده بودن. دوربینو اماده کن یکیشون ی هندی کم و گذاشت روی چهار پایـه و شدن از منم خاستن شم. مگه نگفتیم شو شروع گردم التماس وگریـه .بسه بسه مـیخایم بهت حال بدیم بعدش ی پسر دیگه مـیشی مرد مـیشـه کیرت گنده ترمـیشـه شانس امده سراغت. درنیـاری لباساتو پاره مـیکنیم انوقت حتما باپاره بری خونتون .بعد یکیشون دگمـه پرهنمو باز کرد گرفت بکشـه کـه خودمددراور دم بعد لباسای دیگه گفتن شرتو بزار باشـه. انداختنم رو تخت ومو پاره . ببینیمدادی یـانـه کـه یکی چاک کونمو بز کرددو گفت نداده سالمـه .چطور ایی که تا حالا رو زمـین مونده .قسمت ما بود پارش کنیم. کیراشون لحظه بـه لحظه راست تر و کلفت تر مـیشد .غصه نخور کیر توهم راست مـیشـه. برا نفر اولی ازمن خواستن انتخاب کنم کـه هیچی نگفتم یکیشون کمر بندشو کشید محکم زد رو کونم کـه انتخاب کن خیلی دردم امد با دست بـه یکیشون اشاره کردم گفتدببین خودت خاستی فردا نگی بزور نم.ان امد روم ی تف انداخت رو م کیر گندشو بزور فرو کرو جیغم رفت هوا…یواشتر رضا پاره کردیش اروم ترندیده
شروع کرد بـه تلمبه زدن کمـی راحت ترشدم با هر تلمبه روان تر مـیشد خیلی داغ بود و مثل نبض مـیزد وحسش مـیکردم داشتم کم کم خوشم مـیامد و راست شده بود .فاعلم منو با خودش چرخون من امدم رو با دستش کونمو گرفته بود بالا پایین مـیکرد. حاجی کیرش راست شده براش بمالم حال کنـه کـه تف کرد تو دستشو شروع کرد با زدن خودم هم هفته ای دوسه بار مـیزدم

ولی این ی مزه دیگه داشت رضانریزیخرابش کنی پاشو دیگهدبسه رضا پاشد حس کردمدبی اراده کونم داره بازو وبسته مـیشـه حاجی دمرش کن کونش تو تب وتابه کـه برم گردوند کیر شو گذاشت درون مدفشار داد. راحت تر از کیر رضا رفت تو چنتا تلمبه زد کیرشوددراورد با م خشگ کرد وگفت مـیخام خشگا خشگ پارت کنم فرو کرد کمـی کـه رفت گیر کرد نمـی رفت منم. داشتم مـی ترکیدم از درد فریـا د زدم. گفت مگه نگفتیم صدا نده انکه هنوز نکرده بود سرمو بر گردوند وکیرشو گفت دیگه صدات درون نمـیاد فشار داد که تا حلقم داشتم بالا مـیاوردم حاجی هم پساز چنتادتلمبه بالا خره که تا ته کرد تو حس مـیکردم پاره شدم مـیخواستم برینم دست خودم نبود چند بار گوزیدم .جون جاش کیر .حاجی چرخوندم من امدم رو. جلال دهنشو با کیر پر کن داد نزنـه کـه جلالم دوباره کیرشو با ی دستش و مـی مالید کـه منی ازم فوران کرد رضا گفت خوب کیف کردی ببین چقدر منی ازت ریخت .حاجی بلند شد منم باخودش بلند کرد کیرش درون اورد جلال دولام کردتخت پام کف اتاق کیرشو کرد تو که تا ته چند که تا تلمبه زد دراورد خشگش کرد ودوباره بزور فرو کرد خیلی درد داشت روده م داشت مـی ترکید.دوبار دیگم دراورد خشگ کرد. کرد تو کـه هربار دردش بیشتر مـیشدبعد ده دقیقه جلالم پاشد .بعد گفتن درعرص تخت بخواب سرت اویزون باشـه دهنتو بازکن منی بریزیمباید همشو قورت بدی برات خوبه کیرتو بزرگ مـیکنـه مرد مـیشی اگر ی قطرشو بریزی بیرون دوباره ی سری دیگه مـیکنیمت.

دور سرم وایسادن شروع زدن. تعریف از من کـه طلاست یکی مـیگفت 18 یکی 22 یکی مـیگفت شمشـه. دست اول بود رضا بیشتر کیف کرد نفر اول بود..ناراحت نشو جلال پسر بعدی تو اول بزن .حاجی سر کیشو منیشو خالی کرد ودستمو پیچوند کـه قورتس بدم بسختی قورت دادم وبز کردم برا دونفر دیگه حاجی با کلنخودشو تمـیز کردو ولباس پوشید کـه جلال خالی و پر کرد با کیرش مـیزد رو دهنم که تا قطره اخر اومد منم خوردم. بعدم رضا ریخت. .بعدا بلندم گفتن پسر خوبی بودی لباسات بپوش برسونیمت خانـه یـه چند دقیقه از فیلمو نشونم کـه اگر بخای بهی بگی فیلمتو مـیدیم بازار .دست زدم م روده ام کمـی اومدبود بیرون نمـی تونستم درست راه برم. گفتم ببینین چیکارم کردین بـه بابام چی بگم. مجبور نیستی بگی اگر هم فهمـیدن بگو سه که تا شیطون ترتیبمو نگران نباش ردوت مـیره تو نرفت با جراحی درستش مـیکنن ولی عوضش بگو مرد شدی مـیدونی کیر چکار مـیکنـه اون سه که تا شیطون کـه هنوز نقاب داشتن کیسه سرم بردنم توماشین. نزدیک خونـه ی چیزی گذاشتن توجیب پیرهنم..سرتو بالا نمـیکنی همـینطور از ماشین پیـاده شو صدای حرکت ماشینو شنیدی مـیتونی کیسه رو دربیـاری اینم کیف مدرست. رفتن منم کیسه را دراوردم بسختی راه مـیرفتم کونم بشدت مـیسوخت خودمو رسوندم خونـه رفتم توالت کونمو شستم رفتم بخابم امد گفت چرا زود امدی گفتم امتحان گرفتن مر خص …بعد از اون برنامـه. بـه معتاد شدم خیلی با خودم مبارزه کردم ولی نتونستم حالا هم مـیدم هم مـیکنم م بزرگ شده نمـیدونم مال منی کـه خوردم یـا رشد طبیعشـه.

نوشته: ولما قسمت شصت ودو خوشگل

، ولما قسمت شصت ودو




[خوشگلی مالیـات داره | صد داستان ی ولما قسمت شصت ودو]

نویسنده و منبع: ادمین | تاریخ انتشار: Tue, 22 Jan 2019 10:05:00 +0000